جدول جو
جدول جو

معنی ساسان کرد - جستجوی لغت در جدول جو

ساسان کرد(نِ کُ)
لقب ساسان بن بهمن است. (شرح مقامات حریری مطرزی چ سنگی 1273 ص 39 بنقل دکتر معین در حاشیۀ برهان). رجوع به ساسان بن بهمن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چَ / چُو اَ کَ دَ)
تمشیت و نظم دادن. تهیه کردن. فراهم کردن:
تا جهان باقی بود بادت بقا تا علم را
پایه بفزایی و کار ملک را سامان کنی.
عنصری.
شیرخان، سامان رفتن بهار می کرد و انتظار آمدن خواص می کشید. (تاریخ شاهی احمد یادگار ص 197)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی است از دهستان گیل دولاب بخش رضوانده شهرستان طوالش، واقع در4هزارگزی خاور رضوانده، کنار راه آهن پونل به کپورچال. جلگه ای، و هوای آن معتدل مرطوب و مالاریائی، و آب آن از رود خانه شفارود، و محصول آن برنج و ابریشم وصیفی است، 296 تن سکنه دارد که به زراعت میگذرانند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا